خیاریاذرت؟
به نام خداوند رنگین کمان رفته بودیم سرمزارعزیزجون،ویه خانمی خیارپخش میکرد،برداشتی وباحالت تعجب روبه من وباباجون کردی وگفتی: نازنین:چه جوری میخورن؟ من وبابایی هم ازخجالتمون نمیدونستیم چی بگیم،انگارکه باراولت بود خیارمی دیدی،من آهسته درگوشت گفتم: مامانی خیاره نازنین:مثل ذرت میخورن؟ دیگه ماهم هیچی نگفتیم وبیخیال شدیم ،آخرش هم مثل ذرت خوردی وسروتهش که به یه نواری ازخیارچسبیده بودتحویل من دادی . پ.ن:معمولادوست ندارم که وقتی چیزی تعارف میکنن،برداری وبخوری ولی خوب چیکارکنم که حرف گوش نمیدی،بنابراین تنهاکاری که ازدستم برمیومد،شستن خیارقبل ازخوردن بود. ...